یکی بود یکی نبود
غیر از خدا هیچ کس نبود(دقت کنید،هیچ کس نبود)
در آبادی کوچکی مردمی زندگی می کردند…
حالا می فهم،
ما با قصه خواب نمی رفتیم.
همون اول هنگ می کردیم!!
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
طراحی بنر رایگان برای اعضا سایت | 36 | 1479 | sajjad |
چند لطیفه و طنز رمضانی سری1 | 0 | 390 | bahar |
نمی دونی تو این روزا چقدر از زندگی سیرم | 0 | 393 | bahar |
تو که در فکر منی مرگ مرا سر برسان | 0 | 311 | bahar |
گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت | 0 | 326 | bahar |
در چشم باد، لاله فقط پرپرش خوش است | 0 | 285 | bahar |
چقدر خواب ببینم که مال من شده ای | 0 | 323 | bahar |
مخوار من ! به خانه ی غم ها خوش آمدی | 0 | 297 | bahar |
کسی ما را نمی پرسد کسی ما را نمی جوید | 0 | 299 | bahar |
اصلا قرار نیست کـــه سرخم بیاورم | 0 | 321 | bahar |