گورستان ، کمپ ترک اعتیاد زندگیست !
.
.
چشم گذاشتم تا بیایی ، رفتی کله پزی دیگر !
.
.
خواستم شهامت بخرم ولی از قیمتش ترسیدم !
.
.
پلاک آدم ها گذر موقت است !
.
.
در فوتبال هیچکس کاری از دستش بر نمی آید ، بجز دروازه بان !
.
.
معلم شیمی عصبانی شد ، برخورد فیزیکی کرد !
.
.
سکوت ، حاظر جوابی بی پاسخ است !
فرستنده : سهیل
.
.
آخرین سفر ماهی ، تور صیاد است !
.
.
بعضی ها فکرشان به جایی نمی رسد و بعضی ها خودشان !
.
.
کشتارگاه هم ، پخش زنده دارد !
.
.
فاصله ی بین دو باران را سکوت ناودان پر می کند !
.
.
با آنکه شغلش حسابدار بود ولی نتوانست آن دنیا حساب پس بدهد !
.
.
نیامدی ، نگاهم دست خالی برگشت !
.
.
برای اینکه حرفهای پخته بزنم ، به کلاس آشپزی رفتم.
.
.
برای اینکه حرف های بودار نزند ، قبلش مسواک میزد !
.
کاریکلماتور فلسفی ۹۳
.
برای تقویت چشمش ، عینکش را با آب هویج تمیز میکرد !
.
.
مرگ ، زندگی «آفلاین» است.
.
.
بادکنک یک سوزن به خودش زد ولی فرصت نکرد جوالدوز به دیگران بزند.
.
.
خبر آنقدر داغ بود که گوشش تاول زد !
.
.
بعضی از خیابانها دو طرفه اند و بعضی یک طرفه ، اما خیابان بی طرف نداریم !
.
.
مرد به «زن» ، سوء «ظن» پیدا کرد !
.
.
سراب کاریکاتور آب است.
.
.
روزهای بارانی سایه ام به دنبال کارهای شخصی اش میرود !
.
.
هنگام خواستگاری از چشمهایت چیزی نپرس ، با گوشهایت مشورت کن !
.
.
زمستان سر خیلی ها را کلاه گذاشت !