طراحی بنر رایگان برای اعضا سایت
آقای همسر تشریف بردن دو تا جوجه کوچولو از این رنگیها برای دختری خریدن ... حالا از حکایات این چند روزه آقای همسر و دختری همراه با جوجه داری که بگذریم ... 
.... یکیشون بعد دو هفته دیروز مرده بعد آقای همسر خیلی ناراحته ... بهش میگم برای جوجه سبزه که مرد اینقدر ناراحتی ؟
- نه برای جوجه صورتیه ناراحتم که چرا خودش تنها مونده ... کاش زود بمیره !!!
- 
همچین شوهر حساسی دارم من ... !
♦♦♦♦♦♦♦♦♦همچین شوهر ی دارم من ... !!♦♦♦♦♦♦♦♦
این روزها درگیر تموم کردن دو تا مقاله هستم تا برای کنفرانس بهار سال آینده بفرستم ... دارم فکر میکنم 92 چقدر زود داره میره ... هم زمان با اینها فکر خونه تکونی هم هستم ... هر طور فکر میکنم میبینم دوست ندارم کارگر خبر کنم بیاد کمکم ... یه سری که باردار بودم برای اسباب کشی کمک گرفتم ولی همش خجالت میکشیدم کسی بخواد به خاطر پول بیاد کارهای منو انجام بده و من بشینم نگاش کنم اون کار کنه ... فکر کنم خودم بیشتر از اون کار کردم ...
این شده که ما از الآن به فکر خونه تکونی عید افتادیم و میخوایم کم کم کارهامونو انجام بدیم به شلوغی شب عید نخوریم چون برای شب عید هم کلی برنامه داریم و ان شاالله میخوام شیرینی های عید رو امسال خودم درست کنم .... !
از این رو شدیدا در پی این هستیم که دست شوهر جان رو به انجام امور منزل بند کنیم و ایشان رو به کار بگیریم و چند دلیل هم داره ... یکی اینکه تنهایی انجام این همه کار سخت هست و دیگه اینکه میخوام درک کنه چقدر کار خونه سخته و بلکه قدر ما رو بیشتر بدونه و هم اینکه میخوایم شوهر جان از ثواب مشارکت در کار خانه محروم نمونه ... !!!
ما هم از حالا تو گوشش میخونیم که ببین شوهر جان :
پیامبر به امام علی گفته : هرکس به خانواده‌اش خدمت کنه این خدمت کفاره گناهان کبیره‌اش میشه و آتش خشم الهی رو خاموش میکنه
و همین طور : به همسرش خدمت نمی‌کند مگر کسی که راستگو باشد یا شهید و یا کسی باشد که خداوند خیر دنیا و آخرت را برای او اراده کرده است.
تازه یادت باشه خدا دوست داره زن و شوهر رو کمک کار هم ببینه و شیطان غیظش میگیره زن و وشوهرا رو ببینه که با هم خوب هستن ...
یه جایی خوندم :
هیچ مردی نیست که در کارهای منزل به همسرش کمک کند مگر اینکه پاداش او به هر تار مویی که بر بدنش روییده باشد، ثواب یک سال عبادتی است که تمام روزهایش را روزه گرفته و تمام شب هایش را به عبادت ایستاده، شب زنده داری کرده باشد. و خداوند به او ثوابی می بخشد که به انبیای صابر خود مثل حضرت داوود و یعقوب و عیسی علیهم السلام بخشیده باشد....
و ...
آقای همسر که تا اون لحظه داشتن گوش میکردن پامیشه میگه برو یه پارچه ای چیزی بیار من این پنکه رو گردگیری کنم ... !!!
ماهم که میبینیم به نتیجه مطلوب رسیدیم یک لحظه تعارف نمیکینم و بدو بدو وسایلی که از قبل آماده کردیم میدیم دستشون .... !!!
همچین شوهری دارم من ... !!!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦همچین شوهر ی دارم من ... !!♦♦♦♦♦♦♦♦
چند سال پیش زمانی که دختری رو باردار بودم طبقه دوم یه خونه زندگی میکردیم . اون خونه تقریبا چسبیده به بازار بود . یه روز آقای همسر رفته بودن خرید کنن و مثل اینکه پول کم آورده بود و اومد در زد و گفت انقدر پول برام بیار و ما هم گفتیم بخاطر نی نی نمیتونیم از پله ها بیایم پایین خودت بیا بالا پول رو ببر ... ایشون هم فرمودند من هم نمیتونم از پله ها بیام بالا چیزی نمیشه خودت پول رو بیار پایین ... !
ما هم در جا یه فکری کردیم و گفتیم شوهری بیا پای پنجره ... ایشون هم تشریف آوردند و ما هم گفتیم بگیر که اومد و پول رو انداختیم ..... !
نمیدونم این نسیم ملایم از کجا رسید و پول رو گرفت و جلوی چشمان آقای همسر برد !!! حالاتصور کنین پول داشت میرفت و آقای همسر داشت بال بال میزد و من هم از دیدن صحنه هول و ولا و تقلای ایشون برای گرفتن پول نمیتونستم جلوی خندمو بگیرم ... !!!
بعدش بدو بدو اومد بالا که نگاه کن ببین کجا رفت ... !
فکر کنم رفت پشت بوم مغازه کنار خونمون که اصلا راه پله ای برای پشت بوم رفتن نداشتن و البته آقای همسر هم که روش نمیشد به خاطر 5 تومن بره بگه پولم اونجاست ...
ما هم گفتیم ببین شوهر جان همون اول اینجوری بدو میومدی بالا پول رو میبردی بهتر نبود ؟!
یعنی انقدر عصبانی بود که دیگه خرید نرفت همشم گیر میداد من عصبانیم تو چرا میخندی ... !
اون 5 تومن خرج یه خاطره شد و البته یه تجربه برای آقای همسر که تنبل بازی در نیاره و همین طور برای من ! 
نمیدونم چرا خیلی روی جاذبه زمین حساب باز کرده بودم وگرنه یه سنگی چیزی بهش میبستم ... !
همچین زن و شوهری هستیم ما ... !
♦♦♦♦♦♦♦♦♦همچین شوهر ی دارم من ... !!♦♦♦♦♦♦♦♦
صبح میخوام برم جایی پول نقد دستم نیست ... به آقای همسر میگم من تو کیفم اصلا پول نیست فرصت هم ندارم برم عابر بانک پول بگیرم پول میدی من کارم راه بیفته ؟
آقای همسر : ببین تو باید حساب دخل و خرجت رو داشته باشی باید فکر الآنتو از قبل میکردی ... حالا هم من بهت پول نمیدم تا درس عبرتی بشه برات و یاد بگیری ... !!!
میدونستم اصرار فایده ای نداره ... مجبور شدم برای کرایه تاکسی برم سوپر مارکت سر کوچه چک پول نقد کنم ...
ظهر آقای همسر پیام میدن کجایی بیا من دم در خونه هستم و کلید ندارم ... !
ما هم پیام میدیم عزیزم با اون کار صبحت ما حسابی متنبه شدیم و درس عبرت گرفتیم ... حالا هم من کلید نمیارم براتون تا شما یاد بگیرین کلیداتونو خونه جا نذارین !
همچین زن و شوهری هستیم ما ... !!!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦همچین شوهر ی دارم من ... !!♦♦♦♦♦♦♦♦
استاتوس های طنز و خنده دار فیسبوک 
استاتوس های طنز و خنده دار فیسبوکی 
استاتوس های عاشقانه و جدید فیسبوک دی 1393 
استاتوس های جدید فیسبوکی زمستونی دی 93 
استاتوس های جدید طنز و خنده دار فیسبوک 
عکس های خنده دار و طنز - اسفند 93
جوک های خنده دار لاین و وایبر - اسفند 93
اس ام اس های جدید عاشقانه و زیبا 
اس ام اس تبریک ولادت امام حسن عسکری (ع)
جوک های خنده دار لاین و وایبر
اس ام اس تبریک تولد عاشقانه
اس ام اس امام زمان (عج)
عکس نوشته های جدید طنز و خنده دار 
تصاویر جدید مایلی سایرس + بیوگرافی
جوک نوشته های خنده دار شهریور 93
جملات طنز و خنده دار فیسبوکی شهریور 93
اس ام اس های خنده دار و جالب شهریور 93
آخرین سری و جدیدترین عکس های سحر قریشی فروردین 93
اس ام اس و جملات فلسفی شهریور 93
اس ام اس های زیبای روزهای برفی و زمستونی