پست های طنز فیسبوکی 93

من هنوز سر اون عیدی هایی که ازم میگرفتن و 

میرفتن واسم حساب بانکی باز میکردن،اما هیچ وقت

ندیدمشون با خونوادم درگیرم!!!!

الان یه پسره ۱۶ ساله بهم درخواست دوستی داده:

.

.

.

>

.

.

میترسم قبول کنم هزینه پفک و چیپس و لواشکش بیفته گردنم

..

آدم دیدم به خاطر صندلی تو مترو خودشو زده با حاملگی

شبها با دشمن در یک سنگر خوابید

تنها زمانی مشتری ها با لبخند وارد مغازه میشوند

که میخوان جنسی عوض کنن یا پس بدن!!

دقت کردین یکی یه تیکه میندازه از خنده روده بر میشی ، بعد واسه دوستت که می خوای خاطرشو تعریف کنی میبینی اصلا خنده نداشت کلی ضایع میشی !

اعتراف میکنم بچه بودم وقتی بارون میومد تو راه برگشت از مدرسه با چکمه هام از جاهایی رد میشدم که آب بیشتری جمع شده بود،کلی هم ذوق میکردم که پاهام خیس نمیشه…
عجب روزایی بود..

من 13 سالم بود پشت کمدمو به امید پیداکردن یه راه به سمت سرزمین نارنیا برسی میکردم...به غرعاااااااااااان